مهارت استاد در ارادت به حضرت | مروری بر پرده «بار یافتن حضرت مسلم (ع) خدمت امامحسین (ع) » اثر قوللرآقاسی
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۵۰۰۴۲
حافظ روحانی- همشهری آنلاین: علاوه بر واقعه عاشورا، موضوعات مرتبط با واقعه کربلا هم مورد توجه سفارشدهندگان پردههای قهوهخانهای بود. از اینرو در بین آثار نقاشان قهوهخانهای علاوه بر پردههای متعدد موسوم به «مصیبت کربلا» تعداد قابل توجهی تابلو وجود دارد که به تاریخ اسلام و یا وقایع متعدد قیام امامحسین(ع) میپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمونهای از این علاقه را میتوان در این تابلوی نسبتاً بزرگ دید که «حسین قوللرآغاسی» نقاشی کرده است. حسین قوللرآغاسی، مشهورترین نقاش میان نقاشان قهوهخانه بهحساب میآید که مورد احترام بیشتر نقاشان دیگر این سنت هم بود. به یک معنی قوللرآغاسی را یکی از بنیانگذاران جریان نقاشی قهوهخانه هم خواندهاند.
تصاویر | گنجینه کمنظیری از هنر عاشورایی که در حال از بین رفتن است | روایت واقعه کربلا بر دیوارنگارههای بقاع گیلان تعزیه در تاریخ مثل رسانه عمل کرده است | اجرای بیش از ۵۳۰ مجلس تعزیه با عناوین مشخص در ایران | وسیعترین امکانات برای برگزاری تعزیه در کجا قرار دارد؟پدرش نیز در هنرهای مردمی دست داشت و از این نظر قوللرآغاسی خیلی زود با اصول هنرهای مردمی ایران آشنا شد. بسیاری از سنتهای نقاشی قهوهخانهای را به او نسبت میدهند و جمعی قابل توجه از نقاشان نسل بعدی جریان قهوهخانه هم شاگرد و دنبالهرو او بودهاند. حسین قوللرآغاسی سال۱۲۶۹متولد شده و در سال ۱۳۴۵درگذشت.
در دهه ۱۳۴۰بود که مارکو گریگوریان تعدادی از آثار حسین قوللرآغاسی و محمد مدبر را خریداری کرد. همین موضوع باعث شد تا آثار این دو و دیگر نقاشان قهوهخانهای مورد توجه هنرمندان مدرنیست قرار بگیرد. به واسطه این رخداد آثار این هنرمندان از خطر نابودی نجات یافت و تعدادی از موزهها ازجمله موزه رضا عباسی و مجموعه تاریخی، فرهنگی سعدآباد آثار این هنرمندان را خریداری کردند و به گنجینهشان افزودند. امروزه بخشی از آثار نقاشان قهوهخانه در این موزهها نگهداری میشود.
پرده کنونی یکی از نمونه آثاری است که به وقایع مرتبط با قیام امام(ع) میپردازد. ابعاد این پرده نسبتاً بزرگ ۱۷۱در ۱۱۰.۵سانتیمتر است. در مرکز اثر مسلمابن عقیل و حضرت عباس(ع) را میبینیم که رو به سمت راست قاب ایستادهاند. در سمت راست مسجد مدینه نقاشی شده.
در مقابل مسجد، تمثال امامحسین(ع) و حبیبابن مظاهر را میبینیم و در گوشه راست پشت پیکر امام(ع)، حضرت قاسم(ع) و حضرت علیاکبر(ع) را در لباس رزم میبینیم و سمت پایین و راست اثر و پایینتر از پیکر حضرت علیاکبر، حضرت زینالعابدین(ع) را با کتابی در دست راست میبینیم. لباس حضرت زینالعابدین(ع) مشابه لباسی است که بر تن حضرت امامحسین(ع) دیده میشود.
قوللرآغاسی از این طریق امامت و جانشینی حضرت زینالعابدین(ع) را یادآوری میکند. همچنین میتوان یکی از سنتهای نقاشی قهوهخانه را در قیاس میان چهره حبیبابن مظاهر و تمثال چهره امامحسین(ع) و سایر اولیا در پرده دید؛ قوللرآغاسی به چهره حبیبابن مظاهر اندکی حالت داده است، درحالیکه تمثال اولیا معمولاً بدون حالت نقاشی میشده.
تصویری زنده یاد استاد حسین قوللر آغاسیدر فاصله میان ۲پیکر مسلم و حضرت عباس(ع)، ۲پیکر کوچکتر ۲طفلان مسلم تصویر شدهاند که همچون پدر دستان را به نشانه احترام به امام(ع) چلیپا کردهاند. همچنین میتوان دید که مسلم شمشیر و سپرش را به نشانه احترام و اطاعت از امام(ع) پیش پایاش روی زمین گذاشته است. علم هم در دست حضرت عباس(ع) است که جایگاه او در کربلا و لشکر امام(ع) را نشان میدهد.
قوللرآغاسی برای برقراری تعادل میان دو سمت پرده خیمههای سمت چپ را با طراحی کمینهگرای مسجد مدینه در سمت راست هماهنگ و با افزودن چند پیکره در سمت چپ تعادل را در پرده برقرار کرده است. به شیوه مرسوم نقاشی قهوهخانه، دور سر اولیا هم نوری دایرهای نقاشی شده که نشان قداست است. همچنین نقاش با نوشتن نامها در کنار پیکرهها آنها را برای بیننده مشخص کرده است. امضای نقاش «رقم قوللر» و نام سفارشدهنده، «فرمایش عباس تکیه» در سمت چپ تابلو به چشم میخورد.
گفته میشود که قوللرآغاسی در نقاشی این پرده کاملاً پیرو روایات بوده است و کوشیده تا جزئیات را طبق روایت اجرا کند. چنانچه عدهای به قد کوتاه ساربان که پشت پیکر حضرت عباس(ع) قرار دارد ایراد گرفته بودند. بهگفته هادی سیف از آنجا که در روایات از ساربان نام برده شده بود، قوللرآغاسی باید او را تصویر میکرده. اما نقاشیکردن او در ابعاد واقعی مشکلات طراحی ایجاب میکرده، او را کوتاهتر از ابعاد واقعی کشیده.
این موضوع یک نکته دیگر را نیز در سنت نقاشی قهوهخانهای یادآوری میکند چون پیکر ساربان در صف اول نقاشی است کشیدن او در ابعاد واقعی ترکیببندی را به هم میزده است و پیکر او را همطراز با پیکر اولیا قرار میداده. قوللرآغاسی با کشیدن او در ابعاد کوچک بر اهمیت پیکر اولیا تاکید بیشتری کرده است.
این اثر هم قدرت طراحی و رنگآمیزی حسین قوللرآغاسی را نمایش میدهد و هم بسیاری از سنتهای نقاشی قهوهخانه را در خود دارد. این اثر بدون تاریخ هماکنون در گنجینه موزه رضا عباسی نگهداری میشود.
کد خبر 695075 منبع: روزنامه همشهری برچسبها هنرهای تجسمی امام حسین تعزیه هنر ماه محرم - اربعین ماه محرم نقاشی - نقاشانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: هنرهای تجسمی امام حسین تعزیه هنر ماه محرم اربعین ماه محرم نقاشی نقاشان نقاشان قهوه خانه نقاشی قهوه خانه قهوه خانه ای امام حسین ع حضرت عباس ع امام ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۵۰۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و توسط خانوادهاش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهرهای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد :
علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…
بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعلهور،
اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانشآموز بود و شیفته نهجالبلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیست بیشک به یاری وی میشتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرفهایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…
و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سرودههایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.
از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.
با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :
کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!
لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!
إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی
هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!
جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠
با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!
طول و عرض (گسترهی) کشورها نمیتواند ما را در خود جای دهد، چگونه میتوانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!
من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانهام.
این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!
جورج شکّور
اوت 2020 میلادی